«شاعره رحيم جان» شاعر و ترانه‌سراي تاجيکي است  که در تاجيکستان و ميان پارسي‌ زبانان زني پر آوازه است.  او يک روز بهاري در سال 1977 (1355)، در خانواده‌اي کارگر و متوسط در شهر وحدت به دنيا آمد.  خانواده‌اش بدون اينکه ‌از‌ آينده او خبر داشته باشند نام اين نوزاد را «شاعره » گذاشتند.  گويي تقديري نانوشته رقم خورده بود تا از ميان سه دختر و چهار پسر خانواده  تنها او با کلمات و آواز زندگي کند.  مادر او زني فرهنگي و معلم مدرسه بود.  در خاطرات کودکي «شاعره»، مادرش هميشه کتاب مي‌خواند.  پدرش کارگر ساده‌اي بود و از اينکه دخترش شعر مي‌گفت زياد راضي به نظر نمي‌رسيد.  اما «شاعره» حمايت‌هاي مادرش را داشت.  در سال 2003 بود که اولين مجموعه‌اش با نام «نخستين نامه‌هاي درد» منتشر شد  و باني انتشار اين کتاب کسي نبود جز مادرش.  مادر تمامي شعرهاي شاعره را جمع کرده  و به‌صورت پنهاني پيش اديبان و منتقدان زيادي مي‌برد  و به‌صورت مخفي آماده چاپ مي‌کند.  «شاعره» وقتي کتاب را آماده چاپ مي‌بيند  اشک شوق مي‌ريزد و به مادرش مي‌گويد  که اين شعرها تنها کلماتي هستند  که درون طوفاني مرا نشان مي‌دهند  و براي کاهش درد درونم است که مي‌سرايم؛  اما وقتي مادر مي‌گويد که آرزو دارد مجموعه اشعار «شاعره» را در دست بگيرد،  او تنها از مادرش مي‌خواهد که براي بازبيني و انتخاب نام به او کمي فرصت دهد.  اما داستان شعر گفتن او داستاني متفاوت است و به دوران کودکي‌اش برمي‌گردد.  روايت زندگي شاعره رحيم جان زني از ديار تاجيکستان را در مجله #ن_و_زندگي_شماره 4 بخوانيد


 


«شاعره رحيم جان» شاعر و ترانه‌سراي تاجيکي است

که در تاجيکستان و ميان پارسي‌ زبانان زني پر آوازه است.

او يک روز بهاري در سال 1977 (1355)، در خانواده‌اي کارگر و متوسط در شهر وحدت به دنيا آمد.

خانواده‌اش بدون اينکه ‌از‌ آينده او خبر داشته باشند نام اين نوزاد را «شاعره » گذاشتند.

گويي تقديري نانوشته رقم خورده بود تا از ميان سه دختر و چهار پسر خانواده

تنها او با کلمات و آواز زندگي کند.

مادر او زني فرهنگي و معلم مدرسه بود.

در خاطرات کودکي «شاعره»، مادرش هميشه کتاب مي‌خواند.

پدرش کارگر ساده‌اي بود و از اينکه دخترش شعر مي‌گفت زياد راضي به نظر نمي‌رسيد.

اما «شاعره» حمايت‌هاي مادرش را داشت.

در سال 2003 بود که اولين مجموعه‌اش با نام «نخستين نامه‌هاي درد» منتشر شد

و باني انتشار اين کتاب کسي نبود جز مادرش.

مادر تمامي شعرهاي شاعره را جمع کرده

و به‌صورت پنهاني پيش اديبان و منتقدان زيادي مي‌برد

و به‌صورت مخفي آماده چاپ مي‌کند.

«شاعره» وقتي کتاب را آماده چاپ مي‌بيند

اشک شوق مي‌ريزد و به مادرش مي‌گويد

که اين شعرها تنها کلماتي هستند

که درون طوفاني مرا نشان مي‌دهند

و براي کاهش درد درونم است که مي‌سرايم؛

اما وقتي مادر مي‌گويد که آرزو دارد مجموعه اشعار «شاعره» را در دست بگيرد،

او تنها از مادرش مي‌خواهد که براي بازبيني و انتخاب نام به او کمي فرصت دهد.

اما داستان شعر گفتن او داستاني متفاوت است و به دوران کودکي‌اش برمي‌گردد.

روايت زندگي شاعره رحيم جان زني از ديار تاجيکستان را در مجله #ن_و_زندگي_شماره 4 بخوانيد


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نیلوفر فعالیت های روزانه آموزشی کلاس 7/2 My Mind Palace Dean خاطره Barbara Music3nter میز مدیریتی psn4 آهو دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.